داوری داخلی

الزام آور بودن داوری در رویه قضایی

الزام-آور-بودن-داوری-در-رویه-قضایی

الزام آور بودن داوری در رویه قضایی

این تردید به قدری مهم است که میتواند سرنوشت دعوی را دگرگون سازد شرط داوری باید به نحوی تنظیم شود که هیچ تردیدی در الزام آور بودن بودن داوری استنباط نشود زیرا دادگاه به شرطی خود را صالح به رسیدگی نمیداند و دعوی واجد شرط داوری را استماع نمی کند که هیچ تردیدی در الزام آور بودن رای داوری احساس نکند ..چنانچه دادگاه خلاف این الزام را استنباط نماید دعوی خواهان را در دادگاه قابل استماع می داند دراینصورت شرط داوری نادیده گرفته می شود زیرا مفید معنای داوری نبوده است .

شاید بپرسید اهمیت این موضوع تا کجاست ؟

 تصور کنید پس از این همه زحمت و هزینه داوری ، و طی زمان داور رای صادر نموده باشد و رای به نفع شما صادر می شود ولی طرف مقابل با طرح دعوی ابطال رای داوری و جلب توجه قاضی به الزام آور نبودن شرط داوری ، رای داوری را باطل می کند و یا در فرضی دیگر شما  به دلایلی نتیجه مطلوب را در ارجاع به داوری میدانید ولی طرف مقابل شما بی اعتنا به شرط داوری به دادگاه مراجعه می کند و دادگاه باتوجه به اینکه شرط داوری الزام اور نبوده دعوی را استماع می کند و شما ملزم به پاسخگویی در دادگاه خواهید شد درحالیکه مدنظر شما رفتن به داوری بوده است .. اما بهتر است کمی کاربردی تر صحبت کنیم و از مثالهایی ذکر کنیم که ممکن است با بکارگیری این نوع از تنظیم شرط داوری ، الزام اور بودن داوری را دچار تردید کنید . برخی متنی شبیه این عبارت تنظیم می کنند : (( اختلاف از طریق داوری حل و فصل می شود و ارجاع به داوری مانع از آن نیست که هریک از طرفین الزام طرف دیگر را به رعایت تعهد خود بخواهد )) در یکی از قراردادها به چنین نحوی شرط تنظیم شده بود و دادگاه بدوی با صدور قرار عدم استماع ، اشاره نمود که طرفین باید جهت حل اختلاف به داوری مراجعه کنند ولی طی اعتراضی که صورت میگیرد دادگاه تجدیدنظر اعلام می کند این شرط اختیاری بوده است… و رای را نقض و پرونده را جهت رسیدگی ماهوی به دادگاه بدوی ارسال می دارد . .درواقع به نظر ما نیز تصمیم دادگاه تجدیدنظر شایسته بوده است زیرا نحوه تنظیم این شرط این مفهوم را میرساند که داوری یک نوع سازش یا میانجیگری است و الزامی برای طرفین ایجاد نمی کند

اگر میخواهید در مورد سازش و میانجیگری بیشتر بدانید به مقالات سایت مراجعه کنید

 در برخی از قراردادها مرسوم است طرفین می نویسند درصورت اختلاف طرفین می توانند به داوری یا دادگاه مراجعه کنند درواقع با این نحو از تنظیم شرط ممکن است این مفهوم برداشت شود که طرفین مخیر هستند بین داوری و دادگاه فلذا هیچ الزامی وجود ندارد که به داوری مراجعه شود بخصوص وقتی که اولین طرح دعوی توسط یکی از طرفین در دادگاه به عمل آید دراینصورت دفاع طرف مقابل مبنی بر ایراد شرط داوری ممکن است شنیده نشود و دعوی توسط دادگاه استماع شود .. این توصیه را از وکیل تخصصی دعاوی داوری حسین ادیب داشته باشید در زمان نحوه تنظیم شرط داوری حتما از عباراتی که نشان دهد مرجع دیگری در کنار داوری قرار دارد پرهیز کنید و صرفا به داوری اشاره کنید یک مورد دیگر که گویای تردید بین طرفین است عبارتی این چینینی است : طرفین تمام مساعی خویش را بکار میگیرند تا اختلاف خود را نزد داور اقای …. حل و فصل کنند و چنانچه مورد موافقت طرفین قرار نگیرد به دادگاه مراجعه خواهند کرد ..عباراتی نظیر مثال فوق این مفهوم را میرساند که قرار است طرفین از داور به عنوان یک تلاش برای سازش استفاده کنند یک نوع سازش و میانجیگری …چنانچه می دانید سازشگر ، میانجیگر هرگز نمیتوانند بدون رضایت طرفین صورتجلسه ای را از طرفین امضا بگیرند و رضایت طرفین شرط است ولی در داوری ، داور رای خود را صادر میکند و رضایت طرفین در خصوص مفاد رای داوری اهمیتی ندارد ..در پایان باید توجه کنید باتوجه به اینکه شرط داوری باید به گونه ای تنظیم شود که قطعا الزام آور باشد و هیچ تردیدی در ان دیده نشود و هیچنین باتوجه به حاکمیت اصل مراجعه به دادگستری درخصوص تردید در شرط داوری و با عنایت به از دست رفتن هزینه ، زمان و نتیجه دعوی حتما در زمان تنظیم شرط داوری از وکیل متخصص داوری در این زمینه استفاده کنید . دفتر وکالت حسین ادیب در این خصوص اماده ارائه خدمات حقوقی تخصصی به شماست